وقتی که بعد از بیست روز و اَندی فرجه برگشتم شاهرود.پامو که گذاشتم توی خوابگاه حسم حس دلتنگی بود:)

دلتنگ تخت دنجم :)

دلتنگ اتاق تمیـــزمون :) 

دلتنگ  درخت سنجد گوشه ی حیاط .که همـــه ی زورشو زده سایه درست کنه برام انقدری که دیگه شاخه هاش داره میرسه به زمین :))) 

دلتنگ سالن تلوزیونش.نماز خونه شاتاق هایی که برام رنگ خونه ی همساده دارن :)

دلتنگ خونه دومم

حالا اینجا.الان.امروز ٦تیر ٩٨!

پارسال اینموقع دوروز مونده  بود به کنکورم الان حتی برام قابل یادآوری نیست ولی قطعه به یقین اونموقع قلبم رو آتیش بوده و مدام تو ذهنم میچرخیده قراره بعدش چی بشه،قراره تهش چی بشه.!

فکر کنم الان تو نقطه مرکزی بعدش وایسادم:))))

حالا ٣٦٥روز گذشته و من یه عالم اتفاق جدید برام افتاده!

یه عالمه حس های جدید رو تجربه کردم! 

یه عالـــمه اتفاق جدید رو زندگی کردم !

حالا من یه خونه ی دوم دارم که به یمن وجود قلب هایی که توش میتپه.نگاه هایی که دیگه برام خیـلی عزیزه و گاها رنگ نگرانی میگیره نسبت بهم دوستش دارم:)

حالا توی اتاق کلی بهونه و دلیل دارم برای خندیدن .برای دلتنگ شدن.! 

برای دلتنگ شدن :)



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سنگ زمرد دانلود رایگان اپلیکیشن اندروید و موبایل . اجاره فلزیاب 09192121179 بزرگترین سایت دانلودی ایران به صفحه شخصی حامد علی آبادی خوش آمدید خلاصه راهنمای بکارگیری استاندارد حسابداری شماره ۹ دانلود سریال The Witcher با زیرنویس فارسی چکاوک خیال